استیو جابز هر روز این سوال را از خود میپرسید
[ad_1]
اقتصاد 24- همانطور که جابز در سخنرانی فراموش نشدنی خود در سال 2005 توضیح داد در دانشگاه استنفورد، او هر روز را با یک سوال ساده، عمیق و عمیقاً نگرانکننده آغاز میکند: در 33 سال گذشته، هر روز صبح در آینه نگاه میکردم و از خودم میپرسیدم: «اگر امروز آخرین روز زندگیام بود، میخواهم کاری را که امروز انجام میدهم انجام دهم؟» و وقتی چند روز متوالی پاسخ منفی است، میدانم که باید چیزی را تغییر دهم.
فکر کردن به مرگ خود قطعا شادترین راه برای شروع اولین روز شما نیست. اما برای جابز، بینش مستقیم از زمان محدود او در زمین ارزش تلاش احساسی را داشت. او توضیح داد: «به یاد داشته باشید که به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که تا به حال برای کمک به من در انتخابهای بزرگ زندگی پیدا کردهام.
جابز به وضوح بر این باور بود که وقتی با خود در مورد کوتاهی زندگی صادق باشید، احتمال هدر دادن آن بسیار کمتر است و احتمال اینکه برای زمانی که به شما داده شده است احساس قدردانی کنید. به نظر میرسد، روانشناسی مدرن نشان میدهد که او در آستانه انجام کار بزرگی با آن سوال نگرانکننده صبح بود. جابز این ایده را نداشت که خود را مجبور کنید به مرگ به عنوان یک رویکرد غیرمنتظره اما موثر برای بهره وری فکر کنید. فیلسوفان روم باستان و سنتهای مذهبی متعدد از تمرین به یاد آوردن فانی خود به عنوان راهی برای تمرکز بر آنچه واقعاً مهم است، حمایت میکردند.
با این حال، اگر از آن دسته افرادی هستید که به علم مدرن بیش از حکمت باستان ایمان دارند، تحقیقات اخیر بسیاری وجود دارد که تأیید میکند جابز، فیلسوفان رومی و راهبان قرون وسطی زمانی که دائماً مرگ را به آنها یادآوری میشد، دچار حالتهای روان پریشی شدند. روانشناس مارک تراورز اخیراً تحقیقاتی را انجام داده است که مزایای به خاطر سپردن مرگ را تأیید می کند. اولین فایده این است که برای لحظه لحظه زندگی بیشتر سپاسگزار باشید.
تراورز می گوید: «مطالعه ای که در مجله روانشناسی مثبت منتشر شد نشان داد که آگاهی از مرگ و میر می تواند قدردانی را افزایش دهد، زیرا افرادی که به مرگ فکر می کنند، درک بیشتری از زندگی به عنوان یک منبع محدود دارند. فکر کردن به مرگ نه تنها شما را تشویق میکند تا قدر آنچه را در حال حاضر دارید بدانید، بلکه شما را مجبور میکند تا بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید.
مطالعه دیگری در سال 2022 که در مجله تحقیقات شخصیتی منتشر شد نشان داد افرادی که از مرگ و میر خود آگاه هستند بیشتر به سمت زندگی با فضیلت و معنادار سوق داده می شوند. آنچه که یک زندگی خوب را تشکیل می دهد برای هر کسی متفاوت است، اما تقریباً همه می خواهند زمان آنها در این زندگی معنادار باشد. درست همانطور که جابز تصور میکرد، فکر کردن به مرگ شما را مجبور میکند به این فکر کنید که واقعاً چه چیزی در زندگی شما معنادار است و چه چیزی فقط سر و صدای اضافی است.
شاید به همین دلیل است که کسانی که تجربه تروما و تجربیات نزدیک به مرگ را تجربه کرده اند اغلب گزارش می دهند که اولویت های زندگی خود را پس از بهبودی تغییر داده اند. همانطور که استیو تیلور، روانشناسی که با دهها تن از این بازماندگان مصاحبه کرده است، مینویسد: «افرادی که از حوادث، بیماریهای جدی و سایر تجربیات نزدیک به مرگ جان سالم به در بردهاند، دنیا را با چشمهای تازهای میبینند. آنها دیگر زندگی و افراد زندگی خود را بدیهی نمی دانند.»
کسانی که تجارب نزدیک به مرگ داشته اند، نه تنها بیشتر در زمان حال زندگی می کنند و از لذت های ساده زندگی لذت می برند، بلکه بعد از آن نیز شادتر و نوع دوست تر هستند. خوشبختانه، برای دریافت این مزایا، نیازی به اورژانس پزشکی تهدید کننده زندگی ندارید. همانطور که سوال صبح استیو جابز نشان می دهد، می توانید بدون مراجعه به اورژانس خود را مجبور کنید که در صورت مرگ نگاه کنید. مانند جابز، می توانید عادت کنید که هر روز صبح هنگام مسواک زدن، پایان زندگی خود را به خود یادآوری کنید. یا می توانید سوالات ساده دیگری را که توسط روانشناسان پیشنهاد می شود از خود بپرسید، مانند:
تصور کنید عمر طولانی داشته اید و در بستر مرگ هستید. چه توصیه ای به جوان تر خود می کنید؟
تصور کنید که به تازگی متوجه شده اید که تنها چند ماه به زندگی خود باقی مانده است. چه کاری را متفاوت انجام می دهید؟
از دست دادن ناگهانی یک دوست صمیمی را تصور کنید. دوست دارید به او چه بگویید؟
نکته اصلی این است که اگر واقعاً میخواهید شادتر، سپاسگزارتر باشید و بیشتر روی چیزهایی که واقعاً در زندگی مهم هستند تمرکز کنید، ممکن است بخواهید زمان کمتری را صرف فکر کردن به چیزهای بیاهمیت زندگی کنید و زمان بیشتری را صرف فکر کردن برای مرگ خود کنید.
منبع: Inq
[ad_2]